ترور "زنانگی" (۱) ("کرامت" یا "هوس"؟)
گفتگو در (ازدواج موقت و مجدد، دیه، ارث، شهادت، قضاوت، حضانت و...) -"روز زن" - ۱۳۹۷
بسمالله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید، خیلی لطف کردید تشریف آوردید. دوستان چندتا سؤال دادند که گفتند اینها بعضی از سؤالاتی بوده که خواهران پرسیدند البته باید بگویم دخترانم، چون ما حکم پدری برای شماها داریم. برادر که نیستیم. میخواهم بگویم که حدود 11 سؤال به من دادند که تقسیمبندی آنها را گفتند بعضیها فرهنگی است و بعضیها مذهبی است که البته من فرق اینها را با هم متوجه نشدم! ولی 10- 12تا سؤال اینجاست. سؤال شفاهی هم هرطور مایل هستید بپرسید. ما دستکم دو جور میتوانیم بحث را پیش ببریم. یکی این که من به این سؤالات جوابهایی بدهم بعد شما صحبت کنید روش دوم که شاید ترجیح هم داشته باشد این است که شما سؤال شفاهی بکنید ممکن است من از شما سؤالاتی بکنم و بعد یک حالت گفتگو و بعد به تدریج سعی کنیم به یک جواب مشترک برسیم. اگر با روش دوم موافق هستید من در خدمت شما هستم که هرکس نکتهای و سؤالی چیزی دارد بفرماید. هرکس سؤالی میکند یادش باشد که چه سؤالی کرده چون بعد من میخواهم یک سؤالاتی بکنم خودش یک وقت گیج نشود ما را هم گیج کند. من در خدمتم.
یکی از حضار: بسمالله الرحمن الرحیم. با عرض سلام و عصر بخیر خدمت شما. به چه دلیل اکثر مذهبیون که بعضاً تحصیلات آکادمیک و حوزوی داشته و در مورد نظر اسلام در رابطه با حقوق زنان اطلاع داشتهاند سکوت پیشه کرده و این سکوت باعث ورود و اشاعه فمینیسم غربی شده است؟
جواب استاد: ببینید این که اکثر مذهبیها حتی اشخاصی که تحصیلات آکادمیک یا حوزوی یا دانشگاهی دارند و مطلع هستند که حقوق شرعی زن خیلی بیش از این حقوقی است که در عرف خانوادههای مذهبی یا اشخاص حساب میشود چرا سکوت کردند؟ خب البته همه سکوت نکردند و در خانوادههایشان خیلیها مسائل را رعایت میکنند بعضیها که سکوت کردند شاید به چند دلیل است، اولاً در حوزه آکادمیک خیلی سکوت نشده و کتابها و مقالات زیادی در باب حقوق اسلامی زن در خانواده و در بیرون خانواده نوشته شده منتهی در همان حدود کتاب و مجلات و مخاطب خاص محصور مانده است. این که چقدر وارد افکار عمومی در جامعه ما شده یا نشده، یک مقداری به وضع فرهنگ خانوادهها مربوط است و یک مقدار به وضع فرهنگ رسانهای مربوط است و در یک موارد خاصی همچنان اختلاف نظر است بین همین متخصصین که آیا به هر شیوهای، هر نوع حضور زن، در هر عرصهای به نفع زن، به نفع خودش، به نفع خانوادهاش، به نفع کرامت شخصیاش هست نیست؟ یک بخشهایی هم واقعاً هنوز اختلافی است و هیچ یک از دو طرف به لحاظ مفهومی و تئوریک ممکن است در بعضی از جهات نظر قطعی مستندی که دیگری را متقاعد کند نداشته باشند اما به نظر من مسئله عمده، مسائل اجتماعی است، فرهنگ عمومی است و فرهنگ خانوادههاست نه مسائل شرعی و فقهی. آنجا هم باز یک محذوراتی داریم و یک محدودیتهایی داریم. بعضیها فکرشان این است که اگر اینها را بگوییم عمومی پررو میشوند و وقتی میگویید تا اینجا میشود تا دو قدم بعدش هم میروند لذا بهتر است که از پرتگاه نروید از دو متر قبلش بگویید ممنون! بعد از آن حد که میگذرند لااقل از پرتگاه نیفتند، نه این که برویم لب مرز بایستیم بگوییم تا اینجا برای مرد و زن جایز است و تا آن بیخ بیاید و آن لب بخواهد با حساسیت راه برود که آیا بیفتد یا نیفتد، این دوتا مشرب در مورد مسائل است. که هرچه مشروع است بگویید مشروع است و هرچه واجب نیست بگویید واجب نیست، نگویید واجب است، سکوت نکنید. یکی میگوید وقتی خیلی از واجبات آنطرفتر، بعضی از مستحبات را هم واجب میکنید باعث میشود یک عدهای که خیلی ظرفیت زیادی ندارند واجبات را هم کنار بگذارند! مثل همین قضیه چادر. این چادری که اغلب شما سرتان گذاشتید و کار خوبی هم کردید درست است که از یک جهاتی حجاب بهتر و پوشیدهتر است اما این واجب شرعی نیست آن چیزی که قرآن واجب کرده پوشش بدن و سر است اما این که مدل آن چه مدل باشد لباس باشد؟ چادر باشد؟ رنگش چه باشد؟ راجع به اینها قرآن چیزی نگفته، یک بخشی از اینها عرفی است و یک بخشی از اینها خانواده تا خانواده، کشور تا کشور، محیط شهر با روستا تفاوت دارد. آن چیزی که گفتند این است اما سر همین قضیه، مثلاً دوتا استدلال است یک عده میگویند از اول گفتید فقط چادر، مستحب را گفتید و باعث شد که یک کسانی همان حجاب بدون چادر را هم کمکم کنار گذاشتند. یک عده میگویند نه، اگر نگوییم حجاب با چادر، حد حرام و واجبش این قدر است همین مقداری هم که کسانی رعایت میکنند بعداً دیگر رعایت نمیکنند و شیب جامعه بیشتر به آن سمت میشود. اینها بیشتر به روش فرهنگسازی مربوط است. من خودم شخصاً معتقدم آنچه که اسلام واجب کرده باید به عنوان واجب به مرد و زن گفت و آنچه که مستحب و مکروه است آن هم باید بگوییم آن هم مستحب و مکروه است هرکس میخواهد احتیاط کند، مقامات بالاتری میخواهد داشته باشد و مصونیت بیشتری در برابر صدمات دنیوی و اخروی داشته باشد خب به مستحبات و مکروهات هم عمل کند. هرکس مثل ما تنبل است ولی بداند خط قرمز اینهاست و آن طرفتر نرود ولی این که میخواهد تا لبش برود و تا یک متر مانده به پرتگاه برود دست خودش هست. پس بعضیها احتیاط میکنند و میترسند این را بگویند و بعد میگویند ما وقتی میگوییم حرام است انجام میشود وقتی بگوییم مکروه است دیگر چه میشود! بنابراین میگویند احتیاط کنید. یک عده هم میگویند نه این احتیاط واجب نیست بلکه احتیاط مستحب در مسائل فردی احتیاط خوب است در مسائل اجتماعی احتیاط ممکن است نتیجه عکس بدهد. یک عده از خانوادههای مذهبی هم میترسند طرف مخالف سوء استفاده کند میگوید من میدانم این مقدارش اشکالی ندارد ولی میگوید اگر این را بگوییم میگویند عجب پس فرق این با آن چیست؟ پس این فلان، آن فلان، جواب سؤالات را هم معطل نمیمانند. بعضیها هم از مقدسات و مقدسمآبها میترسند. یک عده مقدسمآب هستند که خودشان را محور اسلام میدانند خودشان را خدا، با همدیگر این دو نفر! و راجع به بقیه قضاوت میکنند یک عده از اینها میترسند و حساب میبرند. بنابراین من 3- 4تا دلیل آوردم برای این که چرا بعضی از مذهبیها احکام اسلام را سریع نمیگویند و سختگیری بیشتر میکنند بعضی از اینها برای شنیدن استدلالهایی دارند ولی بعضیهایشان نه، استدلال ندارند. بعضی موارد هم میگویند شیب جامعه به کدام سمت است؟ شما هرچه این شیب را تندتر کنید بدتر میشود؟ لذا چرا میخواهید با محیط همراهی کنید؟ اینها استدلالهای مختلفی است ولی من نظر خودم را عرض کردم باید همان که خداوند فرمود واجب، واجب. حرام، حرام. مستحب و مکروه هم جای خودش و یک چیزهایی هم مباح است. نه واجب است نه حرام است، اختیار خودت است و بستگی به شرایط و زمان و مکان دارد.
یکی از حضار: بسمالله الرحمن الرحیم. ایشان درباره حقوق زن به طور کلی در جامعه اسلامی پرسیدند ولی سؤال من این است که الآن یکسری از مسائلی هستند که هر روز در جامعه پیش میآید و جبهه مخالف ما میآید یکسری سؤالات را در ذهن ما مطرح میکنند و آنطوری که خودشان میخواهند جواب میدهند و هیچ وقت مذهبیون ما نمیآیند به طور سریع این موضع را مشخص کنند مثلاً بگویند اگر این بد است به این صورت بد است. در این باره توضیح بدهید.
جواب استاد: بله، درست است یک کوتاهیهایی وجود دارد توجیه نباید کرد. ما معتقدیم بسیاری از این ارزشهای توحیدی و اخلاقی استدلال اینها و اهمیت آن برای افکار عمومی درست توضیح داده نمیشود و فکر میکنند که این حرام و واجب اسلام تابو است یعنی یک چیزهایی که مفید است ولی اسلام گ فته که نه نکنید. طرف گفت که خلاصه توضیحالمسائل چیست؟ گفت خلاصهاش این است که هرچه خوشمزه است حرام است! هرچه خوب است حرام است! خب این فکر میکند واقعاً فلسفه حرام و واجب چیست؟ بله باید توضیح داده بشود. اصلاً فلسفه احکام در اسلام. ما به ادیان دیگر کاری نداریم چون حق و باطل مخلوط شده، دستکاری شده و تحریف شده است. در اسلام، آن هم اسلام اهل بیت(ع). در روایت از امام رضا(ع) نقل شده که ایشان فرمودند در اسلام آنچه برای بشر مضرّ بوده حرام شده است. و آنچه برایش مفید است و مفید بوده مشروع و حلال و حتی گاهی واجب شده است یعنی محال است یک چیزی مضرّ به حال من و شما بوده باشد و حلال شده باشد و محال است که مفید باشد فایدهای داشته باشد ولی ضررش بیشتر از فایدهاش نباشد و حرام باشد.
همان: ببخشید من احکام جزئی را سؤال میکنم.
جواب استاد: خب من هم دارم احکام جزئی را میگویم. مثلاً خود قرآن میفرماید که شراب و قمار میدانیم فوایدی دارد وقتی مست میکنی یک کمی خوش میگذرد وقتی قمار میزنید ممکن است پول مفت گیرتان بیاید اما «... إِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا...» (بقره/ 219)؛ یک منافعی ما هم میدانیم دارد، هرچه که حرام است یک منافع مختصری هم دارد و الا سراغ آن نمیرفتند. اگر مواد مخدر فوایدی نداشت که این همه معتاد در دنیا نبود، حتماً یک حال و هولی است که سراغ آن میروند، بیفایده که نیست ولی قرآن میفرماید «إِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا» صدمهای که به تو میزند به خانوادهات، به جسم و روحت، به فرد و جامعه، در دنیا و در اخرت و ابدیت، این صدمهاش از سود و منافعی که در ذهن توست خیلی بیشتر است و این معامله به ضرر توست. یک تشبیهی اگر بخواهیم بکنیم دیدید کنار پرتگاه سیم خاردار میکشند؟ مثلاً در مسیر جاده دارید میروید بعد این طرف پرتگاه است یا باتلاق است، یا حیوانات خطرناک است یک سیم خاردار برایتان میکشند ممکن است با این سیم خاردار دوجور مواجه شوید یک وقت بگویید که ای بابا هرجا که میروید یک سیم خارداری هم هست! در کل مسیر یک جاهایی هم سیم خاردار کشیدند هی واجب حرام، واجب حرام! که چی؟ بگذارید یک کم راحت باشیم! خب راحت باشید یعنی چی؟ این سیم خاردار کشیدند که تو توی پرتگاه نیفتی که اگر بیفتی دست و پایت میشکند، میمیری، مسموم میشوی، هزار بلا سرت میآید این برای حفظ توست. حالا اگر یک کسی زرنگی کند و برود این سیم خاردار را بچیند و بگوید دیگر آزادی مطلق، هم دیگر میتوانم در مسیر بروم و هم میتوانم به پرتگاه بروم. چرا اینقدر برای من احکام و حرام و واجب درست میکنید؟ به آزادی و عقل من احترام بگذار. خب اگر عاقل هستی که توی پرتگاه نمیروی. احتمالاً به همین دلیل به عقل تو نباید احترام گذاشت چون معلوم میشود که عقل نداری. یعنی کسی که سیم خاردار را میچیند و توی پرتگاه و باتلاق میرود این است. حرام، سیم خاردار کنار باتلاق است همه هم میتوانند همه حرامها را زیر پا بگذارند مثل هرکسی میتواند این سیم خاردار را بچیند. همه حرامها را میشود انجام داد خیلیها دارند انجام میدهند. شراب میخورد، روابط نامشروع برقرار میکند، ربا میخورد، دزدی میکند، رشوه میگیرد، خیانت میکند، همه حرامها را میشود انجام داد اینطوری کسی نیست که کسی خفتتان را گرفته باشد! اغلب آنها را هم کسی متوجه نمیشود جز تو و خداوند. ولی میدانید مثل چه میماند؟ مثل کسی که پایش شکست، عکس گرفتند بعد به آن طرف گفت فتوشاپ کن دکتر نبیند که پایم شکسته! خب دکتر نبیند که پایت شکسته، به ضرر دکتر است یا به ضرر توست؟ این که کسی که میگوید سیم خاردارها را بچینیم و حرام و واجب نداریم منظورش این است که همه اعمال با هم مساوی است! سود و ضررش مساوی است، کمال و سقوط مساوی است، همه چیز مساوی است، خود این منطقی استکه همه چیز مساوی است؟ اصلاً برای جسمت همه چیز مساوی هست تا به روح و ابدیت برسد؟ باید و میشود برای اغلب احکام حتی احکام جزئی توضیحاتی داد البته بعضی موارد احکام، اینقدر خاص و جزئی است که چرا نماز صبح دو رکعت است؟ نماز عصر چهار رکعت؟ باز مغرب سه رکعت؟ و عشا چهار رکعت؟ شما برای این برهانی که مثل دو دوتا چهارتا بخواهید بیاورید نیست، اما میدانید این مثل چه میماند؟ مثل نسخهای یک پزشک برای شما مینویسد میگوید این قطره را روز اول هر ساعت یک بار میریزی، روز دوم هر 5 ساعت دوتا قطره میریزی و روز پنجم فلان. من نمیدانم چیست ولی آن پزشک میداند. یکی از دوستان ما گفت من کمردرد داشتم رفتم دکتر، آخرین حرفی که به من زد گفت سیگار نکش! گفتم آقا سیگار چه ربطی به کمردرد دارد؟ گفت بله تو نمیفهمی ولی من میفهمم! میگوید نماز صبح دو رکعت ظهر چهار رکعت، مدام میگوییم چرا آن اینطوری این اینطوری، چرا این حکم برای فلانی اینطوری است و برای دیگری یک جور دیگر است. خب حالا اگر شما به حرف این پزشک گوش کنی کار معقول کردی یا نامعقول؟ کار معقول کردی در عین حال که دقیقاً نمیدانی چرا؟ چرا روز اول باید هر یک ساعت دوتا قطره بریزند از روز سوم مثلاً هر سه ساعت یک قطره و... من نمیدانم چرا ولی او میداند چرا ولی در عین حال کار من معقول است نامعقول نیست و من برای این کارم توضیح عقلانی دارم. ممکن است برای همه احکام ریز هم لزوماً توضیحی که همه میفهمند نباشد یک بخشیاش واقعاً تخصصی است اسرار این عالم است. میدانید مثل کلید است، هر کلیدی هر قفلی را باز نمیکند. یک کلید برای باز کردن 5 تا دندانه دارد یک کلید 3تا دندانه. یک کلید را باید یک بار بچرخانید و یک کلید را سه بار. کلیدساز این را میداند ولی من نمیفهمم او به من میگوید که اینجا آمدی این کلید را باید اول به سمت چپ بعد دوبار به سمت راست، بعد یکی میگویید آقا یعنی چی چه فرقی دارد؟ چرا راست یک بار و چپ دوبار؟ این حرفها چیه؟ چرا خرافات میگویید؟ نه اینها خرافات نیست اینها یک اصول و مبانیای دارد که تو مطلع نیستی. ولی یک بحثی هم هست به اسم خرافات. فرق خرافات با تعبدیّات چیست؟ تعبّد ریشه عقلانی دارد این که ما میپذیریم دو رکعت صبح و ظهر 4 رکعت و... برای اصل مسئله نبوت و اطاعت از نبی ما استدلال عقلی داریم اما در خرافات شما برای هیچ جایش استدلال ندارید یعنی او فقط میگوید این کار را بکن، بعد میگوییم چرا؟ میگوید چون من گفتم. تو کی هستی که گفتی؟ جادوگرها هم ممکن است از این حرفها بزنند، شما جلوی جادوگر که تسلیم نمیشوید میگوید به چه دلیل تو این حرف را میزنی؟ اما پیامبران جواب دارند، میگوییم چرا من باید این کار را بکنم؟ میگوید به این دلایل، میگوییم تو کی هستی؟ میگوید من به این دلایل دارم از طرف خداوند به شما میگویم. باید استدلال داشته باشد. این تعبّدی هم که ما قبول داریم تعبّدش هم باید عقلانی باشد. تعبدی که ریشهاش عقل نباشد ما قبول نداریم ولی در جامعه کوتاهی زیاد میشود.
یکی از حضار: سؤال من راجع نقش زن در اسلام است. افراد عادی موقعی که دور هم جمع میشوند و یک مقدار بحث به این مسائل کشیده میشود اولین مسئلهای که پیش میآید بخصوص بین دوتا خانم این است که یک عده هستند که توی گروه مخالف که میگویند که نقش زن در اسلام خیلی بالا است ولی من خودم خیلی با توضیحاتی که میگویند قانع نمیشوم هنوز خیلی از اتفاقات در جامعه میافتد که آدم احساس میکند الآن نقش زن، خیلی هم آنطوری که میگویند بالا نیست مثل خیلی از حقهایی که آقایان در اسلام دارند ولی ما خانمها نداریم و در جامعه دارد الآن اجرا میشود. مثل این که آقایان 4تا خانم داشته باشند به علاوه 40تا صیغه، یا در حقوقی که ما کمتر از آقایان داریم.
جواب استاد: شهادت و دیه و صیغه، همین سهتا را یک مقدار بحث کنیم. اولاً در مورد صیغه، خانمها هم میتوانند صدتا صیغه داشته باشند مخصوص آقایان نیست. فکر کردند که فقط آقایان میتوانند با 40تا خانم ازدواج موقت داشته باشند خانمها هم میتوانند با 400تا آقا ازدواج موقت بکنند منتهی این که ازدواج موقت برای چیست؟ شأن آن چیست؟ جای آن کجاست؟ برای هوسرانی زن و مرد است یا برای حل مشکلات و بنبستهایی که بوجود میآید ازدواج دائمی تک همسری که در اسلام اصل است امکان نداشته باشد آن وقت نوبت به ازدواج موقت میرسد. در واقع ازدواج موقت توصیه نیست که ازدواج دائم نکنید، یا تک همسری بروید مجرد باشید یا... اینها توصیه نیست اینها پلههای اضطراری است اینها راه حل است در مواردی که روش عادی که ازدواج دائمی است به بنبست خورده است. ببینید الآن شما چند میلیون دختر و پسر دارید که سنشان گذشته که ازدواج نکردند یا ازدواج کردند و طلاق گرفتند و از همسرشان جدا شدند و دیگر امکان ازدواج دائم برای آنها پیش نمیآید. به اینها گفتند. در همه جوامع بین زن و مرد هم رابطه موقت و هم دائم وجود دارد. هیچ جامعهای، قدیم، جدید، شرق، غرب، هرجا بروید روابط موقت بین زن و مرد هست اصل، روابط و ازدواج دائمی است اما اگر در مواردی هست که با ازدواج دائمی مشکل حل نشده یا مشکل کسانی حل نمیشود میخواهید رابطه موقت داشته باشید این رابطه موقتتان باید قانونمند باشد مثل دوست دختر و پسر یا ازدواج سفید نباشد که فعلاً با هم هستیم! معمولاً هم زن قربانی این روابط است این را بدانید معمولاً در دوست دختر و پسر و ازدواج سفید زن است که قربانی است مرد التذاذ جنسی میبرد زن است که بچهدار میشود. بعد مرد نمیخواهد تن به ازدواج بدهد نه موقت و نه دائم، اصلاً نمیخواهد تن به ازدواج بدهد. مرد این طوری است، مردی که تقوا و تعهد ندارد. ازدواج عموماً به نفع زن است برای مقید کردن مرد. چون مسئولیتهای ازدواج همهاش روی دوش مرد است. اصلاً ازدواج تقریباً همهاش تعهدات مرد است. مرد تعهد اقتصادی باید بدهد، تعهد مسکن بدهد، تعهد مخارج زندگی و نفقه بدهد، تعهد بدهد که بهداشت تو با من است بچه اگر متولد شد مسئولیت آن با من است، امنیت خانه و... همهاش تعهدات مرد است زن تعهد میدهد که تا وقتی با هم هستیم من به تو خیانت جنسی نخواهم کرد و تنها شریک جنسی و عاطفی من تو هستی، ولی وقتی از تو جدا شدم با صدتا مرد دیگر، منتهی همزمان نه، این تنها فرقش هست، و الا در ازدواج دائم و موقت، محدودیت عددی نه مرد نه زن ندارند اسلام محدود کرد اما اینطوری نیست که نشود از قانون سوء استفاده کرد یا حتی حُسن استفاده کرد. این کار را بدون ازدواج همه میکنند. در ایران قبل از اسلام شاه ساسانی شاهنشاه ایرانی قبل از اسلام سه هزارتا زن دارد سه هزارتا زن حرمسرا دارد و چند هزارتا زن موقت دارد غیر از کنیز. خب اسلام با این فرهنگ مبارزه کرده با فرهنگ حرمسرا و با هر تعداد زن، این در ایران قبل از اسلام بود. یا در ایران قبل از اسلام برادر و خواهر، پدر با دخترش، مادر با پسرش ازدواج میکرد. اشکالی نداشت. خب اسلام اجازه ندادو این را ممنوع کرد، گفت حق ندارید حرمسرا تشکیل بدهید، زن مالک نمیشد، زن مملوک بود – چون ایرانی هستیم داریم میگوییم – در ایران قبل از اسلام دختر وقتی ازدواج میکرد از پدر و برادرش هم باید رو میگرفت که حجاب در ایران قبل از اسلام بیشتر بود. حجاب ایرانی از حجاب اسلامی بیشتر بود منتهی برای طبقات اشراف و بالا. طبقات پایین و فواحش را میگفتند حجاب نمیخواهد ولی خانوادههای متوسط به بالا بخصوص سلطنتی حجاب داشتند. شما الآن تخت جمشید بروید آثار و مجسمهها را ببینید میبینید زن بیحجاب نیست همه پوشیدهاند. زمان مادها، زمان هخامنشی، زمان اشکانی همینطور تا برسد به ساسانی ایران قبل از اسلام. تازه محدودیتها در ایران قبل از اسلام بیشتر بود. در آیین مسیحیت حجاب سختتر است، در انجیل کتاب مقدس، زن باید از در و دیوار خانهاش هم رو بگیرد. در تورات کتاب مقدس عهد عتیق، خیلی از این سختتر است. مثلاً میگوید که زن اگر بیرون با مرد نامحرم دارد حرف میزند شوهر همانجا میتواند طلاقش بدهد و بگوید برو از زندگی بیرون. اسلام آمد اینها را محدود کرد. آمد گفت روابط زنان و مردان چه دائم چه موقت، همه جا هست، باید حساب و کتاب داشته باشد. در ازدواج سفید یا دوست دختر و دوست پسر، مرد هیچ تعهدی ندارد که بشود یقه او را گرفت. ممکن است همینطوری یک جوری به تو بگوید که قربانت بروم عاشقتم، من این کارها را برای تو میکنم و... اما کلاهبرداری است! اصل رابطه دائمی و تشکیل خانواده دائمی است، نمیتوانید میگویید من خواستگار ندارم و دیگر نمیآید، یا میآید یا من نپسندیدم یا او نپسندیده، یا مرد میگوید هرجا میروم خواستگاری نمیشود حالا چه کار کند؟ 1) نیاز عاطفی، همهاش که شهوت نیست، مرد و زن نیاز دارند با هم حرف بزنند، نیاز روحی و عاطفی دارند، خب نیاز عاطفیاش را آن مرد و زن چه کار کند؟ نیاز جنسی و شهوت را چه کار کند؟ شهوت شوخی نیست، گناهانی که در عالم دارد میشود منشأ خیلیهایش شهوت است، صنعت و سینمای پورنو گرانترین صنعت جهان است که منشأ آن شهوت است. مردان پول میدهند که بدن زنان را ببینند. اصلاً در دنیا یکی از بیشترین پولهایی که دارد داده میشود یکیاش مواد مخدر است، و یکی هم این است که مردان پول میدهند که بدن زنان را بدون لباس و حجاب ببینند. خب وقتی حکم حجاب میآید دفاع از زن است در برابر این نگاههای یکسویه مردان خودخواهی که میخواهند از زن و بدن زن لذت ببرند اما مسئولیت نپذیرند. رابطه موقت و دائم، همیشه بوده و هست و خواهد بود. یک وقتی در غرب بودم یک خانمی آمد گفت که میگویند شما مسلمانها هر کدامتان 7تا زن دارید راست است یا نه؟ گفتم 7تا کجا بود؟ گفت بالاخره شنیدم چندتا هست. گفتم شما ازدواج کردید؟ گفت بله. گفتم شوهر تو غیر از تو با چندتا زن ارتباط دارد، گفت اصلاً نمیشود شمارد! گفتم خب اسلام میگوید یک کاری کن که بشود شمارد، مسئولیتهای هرکسی روشن بشود. من یک چیزی به شما بگویم مرد زنباره ازدواج مجدد نمیکند. مرد زنباره توی خیابان ترمز میزند خانمها را سوار میکند، مگر احمق است که برود 3تا خانه،4تا خانه، 4تا خانواده، 4تا مخارج برای خودش درست کند؟ قضیه این است که در اسلام 4تا زن اصل نیست در قرآن صحبت از یتیم است، صحبت از سرپرستی است، بعد صحبت از عدالت است، عدالت اخلاقی، عدالت عاطفی، عدالت اقتصادی، بعد وقتی که سه هزارتا زن شاه ایران میگیرد وقتی میگویند 4تا بیشتر نباید بگیرید دارد کاسه و کوزه حرمسراها را بهم میریزد! میگوید 4تا را به این شرط، این هم اگر مسئله تأمین آن خانواده است، سرپرستی است، بعد آن زن دوم و سوم که میگیرید او هم زن است، مرد که نیست، او هم زن است. آن زن دیگر زن است که دیگر شوهر ندارد کسی به او پیشنهاد ازدواج نمیدهد، تنها مانده، مشکل اقتصادی دارد، تهدید میشود و امنیت او در خطر است و مدام مردم مزاحم او میشوند. شما در یک محیط مردانه قرار بگیرید زن جوانی باشید و مجرد، ببینید مردان چطوری شما را نگاه میکنند نگاهها معنیدار است. مردهای مختلف نظر دارند یا میخواهند به روش قانونی و شرعی و یا به روش غیر قانونی تصاحب کند. اینها یک بحثهای اجتماعی است، اینها بحثهای اسلام نیست، شرق و غرب، همه جا، قدیم و جدید اینها واقعیات اجتماعی است و همهاش هم با موعظه درست نمیشود و بخشی از آن را باید قانون گذاشت. این که اسلام گفته 4تا زن، اولاً اسلام با این سه – چهارتا شرط گفته است بعد هم فرمود عدل. بعد فرمود اگر احتمال میدهی که نمیتوانی عدالت را رعایت کنی حتی در ابراز عشق، و در تقسیم اقتصادی و مدیریتتان «فواحده» بیش از یکی حق ندارید، همان یکی است بیشتر حق ندارید. این برای زنبارگی مرد نیست این مردی است که حاضر است و میتواند عادلانه مسئولیت سرپرستی به جای یک خانواده دوتا خانواده را به عهده بگیرد یا بچه دارد یا کسی با او ازدواج نکرده تحت پوشش اقتصادی و اجتماعی و امنیت قرار بگیرد و الا مرد زنباره ازدواج نمیکند. برای چه تن بدهد؟ حتی ازدواج موقت هم نمیکند میرود با صدتا زن رابطه برقرار میکند. چنانچه در جامعه خود ما هم هستند مگر نیست؟ مردی که 5تا دوست دختر دارد و دختر هم 5تا دوست پسر دارد! ازدواج موقت میگویند صیغه یا متعه، ازدواج موقت یعنی دختران و پسران و یا زن و مردهایی که نمیتوانند یا نمیخواهند خانواده دائمی تشکیل بدهند یا میخواهند قبلاً یک مدتی با هم باشند ببینند ازدواج دائم بکنند یا نکنند؟ اسلام راهشان را نبسته و گفته اگر میخواهید رابطه موقت داشته باشید با حساب و کتاب و بطور شفاف، حقوق و مسئولیتهای دو طرف معلوم باشد یعنی به دوست دختر و پسر میگوید که، بخصوص به دختر میگوید مواظب باش که این کلاهت را برندارد؟ در روانشناسی جنسی همه جا هست، ببینید دختر و پسر هم شهوت دارند و هم عاطفه، همه جای دنیا گفتند و میگویند پسرها و دخترها با هم دوست میشوند پسر نظر اولش شهوت است بعد عاطفه، دختر، اول عاطفه است بعد شهوت است. غالباً اینطوری هستند. نوع نگاهشان به رابطه، نوع نگاهشان، زیباییشناسیشان، احساساتشان، مرد از خدا میخواهد ازدواج نکند و سفید باشد. ازدواج سیاه را میگویند سفید! بگوید که من هیچ تعهدی نسبت به تو ندارم یک خانه دارم بیا توی خانه من، با خانه مشترک، هم پارتنر و شریک جنسی شویم تا وقتی از تو لذت میبرم و تفریح میکنم هستی، وقتی نیستی من هیچ تعهدی در برابر تو ندارم! بچهدار شدی، نشدی! اصلاً من مسئولیت اقتصادی دارم یا ندارم، هیچی. گفتند نگذارید این کار را بکند بگویید ما قرار است با هم موقت باشیم و یک خانواده 6 ماهه یا 6 ساله داشته باشیم یا مقدمه ازدواجمان با هم چند باشیم دو ماه با هم باشیم بعد ببینیم میتوانیم با هم ازدواج دانم بکنیم یا نه؟ خب این مدت با هم هستیم. بعد هم میتوانید در ازدواج موقت شرط بگذارید. میدانید که ازدواج موقت مسئولیتهای ازدواج دائم را ندارد ضمن این که شرط هم میشود گذاشت مثلاً بگویم ما دختر و پسر با هم دوست هستیم شرعاً خانوادهایم اما در حد این که با هم کافیشاپ برویم یا دست همدیگر را بگیریم نه بیشتر. میتوانید هم بگویید نه ما با هم 6 ماه کاملاً زن و شوهر هستیم مثل هر زن و شوهر دیگری، یعنی هیچ محدودیتی در رابطه نداریم. خب سؤال این است دوست دختر و پسر، اولاً صیغه و ازدواج موقت برای مرد نیست برای زن و مرد است فرق نمیکند. دختر و پسری که ازدواج دانم نمیتوانند بکنند یا طلاق گرفتند یا اصلاً نمیخواهد ازدواج دائم بکند طرف مسافر است، جایی است کاری دارد گرفتار است میگوید من میخواهم فلانجا بروم سه سال درس بخوانم نمیتوانم مجرد باشم یا باید به گناه بیفتی و دچار فساد جنسی و اخلاقی بشوی و بیماریهای روحی و جسمی و اخلاقی بگیری، یا خودت را سرکوب کنی. میگوید من قرار است مثلاً 5 سال بروم فلان کشور درس بخوانم، این 5 سال را چه کار کنم با مقوله شهوت، با مقوله تنهایی؟ خب اسلام توصیه میکند که تقوای جنسی. اگر میتوانید تا قبل از خانواده ثابت دائمی تا میتوانید از روابط جنسی پرهیز کنید اما ما در اسلام رهبانیت و ریاضت نداریم یا خودت را سرکوب کن، عقدههای جنسی، سرکوب جنسی، نه. ما در اسلام سرکوب غریزه نداریم. یا آزادی و لاابالیگری، کمونیزم جنسی و لیبرالیزم جنسی، هرکس هروقت با هر کس! نه این هم نه. حساب و کتاب داشته باشد. گفتند دوست دختر و پسر شما با هم تنظیم کنید میخواهید با هم شش ماه باشید خب شش ماه زن و شوهر باشید حتی اگر قانونی نشد عواقب آن را تحمل کنید بعداً یک کسی تهمتی زد مشکلی پیش آمد باید بتوانید اثبات کنید. و الا شرعاً به عنوان اولی لازم نیست که کسی بفهمد یعنی تحت نظر خانواده باشد. حالا بعضی گفتند اگر دختر بلوغ عقلی و اجتماعی دارد در مورد او لازم نیست مسائل را میفهمد. بعضیها گفتند نه این مسئله به سواد و تحصیلات نیست که بگوید من دکترم و پدرم دیپلم است اجازهاش را نمیخواهد. حمایت اذن پدر، چون در سوالات هم بود کدام مرد است که بیش از همه دخترش را دوست داشته باشند ؟ هیچ مردی. و بعد مردی که مردان دیگر را میشناسد، جامعه را میشناسد، خطرات و تهدیدات را میشناسد، جنس مردان را میشناسد میداند که این مرد دارد به دخترش اظهار عشق میکند این صادق است یا کاذب است؟ کلاهبردار است یا راست میگوید؟ اذن پدر یعنی دختر حامی مهم اجتماعی به نام پدر دارد، چه کسی بیشتر از پدر دخترش را دوست دارد. حالا اینجا دوتا سؤال پیش میآید – شاید شما هم بخواهید این را بپرسید من میگویم بعد بپرسید- 1) اگر پدر مستبد است دیکتاتور است مصلحت دخترش را اصلاً لحاظ نکرده، اینجا چی؟ پدر دارد ظلم میکند و مصلحت دختر را لحاظ میکند. فقهای ما میگویند در اینجا دیگر اذن پدر شرط نیست حکومت و حاکم شرع میگوید این پدر شما خل است یا مستبد است مصلحت تو در این است، پدر باید مصلحت دختر را رعایت کند نه تکبر و مسائل خودش را. سؤالتان را بپرسید.
یکی از حضار: سؤال من درباره همین اذن پدر است که ما در کتاب «حقوق زن در اسلام» شهید مطهری، نظر ایشان این است که هم دختر و هم پسر، که مثلاً به سن 17 یا 18 که رسیدند در بحث ازدواج موقت، شهید مطهری اصلاً برای دختر اذن پدر را مطرح نمیکند و میگوید بر اساس نظریات اکثر فقهای متأخر، همان دختر بالغه که شاید 18 ساله هم باشد میتواند ازدواج موقت بکند. این در جامعه چقدر جا افتاده؟ و اکثر مذهبیون جامعه ما این اذن پدر را بالاترین شرط برای دختر میدانند و این که دختر بالغه رشیده در نظرشان دختر 40- 50 سال است نه دختر مثلاً 27 یا 28 ساله. شما میفرمایید که در خیلی از کتابهای آکادمیک دانشگاه آمده، حوزه آمده یعنی در مورد آن بحث شده، فقها بحث کردند ولی این تقریباً ما میبینیم که در جامعه چنین چیزی نیست.
جواب استاد: خب آن بحث دیگری است. ببینید ممکن است شما بگویید در شرع اسلام، مسئله رابطه دختر و پسر با رعایت 4تا قرارداد است. دختر و پسر یک تعهدی با هم بکنند... من یک وقتی اروپا بودم یک عده بچه مسلمانهای آنجا گفتند که، - خودش دوست دختر داشت منتهی به رفیقش میگفت – گفت آقا این دوست دختر داره اشکال دارد یا نه؟ گفتم نه. منتهی 3- 4تا سؤال از تو میپرسم 1) معلوم است که شما یک تعهداتی در برابر هم به همدیگر میدهید؟ تعهد حقوقی و اخلاقی که ایشان همزمان باز با مردهای دیگری نباید باشد، رقابت مردان بر سر زن، گفت بله این سؤال خوب است. خودش دوست دختر داشت ولی نمیگفت خودم، میگفت دوستم. گفت اتفاقاً دوستم میگوید دوست دخترم نباید با پسر دیگری باشد. گفتم زمانش معلوم باشد یا نه، که تا چه وقت با هم هستیم یا همینطوری برویم ببینیم چه میشود؟ تا هر وقت که با هم قهر کردیم! یا بگویید که 3 ماه – 6ماه با هم دوست هستیم. گفت نه، زمانش هم معلوم باشد خوب است. گفتم آن وقت تعهد دو طرف نسبت به همدیگر معلوم بشود یا نشود؟ یعنی تو نسبت به دوست دخترت تعهد اقتصادی داری یا نه؟ اگر هست چی؟ شرط میکنید بچه نباید باشد یا تا حدی که فقط با هم بیرون بروید و با هم تفریح بروید، تا این حد با هم حلال میشوید اما بیشتر که مثلاً روابط جنسی نه. یا روابط جنسی بله اما تا یک حدی. خب همه اینها را میتوانید شرط کنید. گفتم اینها شرط بشود خوب است یا همینطوری بگویید با هم برویم ببینیم چه میشود؟ گفت نه این هم شفاف بشود خوب است. گفتم خب ازدواج همین است. ازدواج یک چیز شاخ و دمدار و ترسناک نیست. گفتم ازدواج قرار دو نفر با هم هست، دوتا جمله است، معمولاً هم برخلاف بیرون که میگویند مرد از زن خواستگاری کند. یک روز یک روایت جالبی دیدم، وقتی آدم و حوا اولین بار در بهشت با هم روبرو میشوند بعد آدم میپرسد که این کیست که اینقدر خوب است، یک گفتگوهایی آنجا هست بعد یک جایی میرسد که آدم به حوا میگوید بیا اینجا. حوا میگوید تو بیا اینجا. آدم گیج میشود که بالاخره من الآن باید طرف او بروم یا او باید طرف من بیاید. خدا به حضرت آدم میگوید که تو باید سراغ او بروی. آنجا در روایت میگوید که این طبع و فطرت زن و مرد این طوری است که مرد خواستگاری زن برود ولی شرعاً هیچ اشکالی ندارد که یک دختر به پسر پیشنهاد ازدواج بدهد، شرعاً هیچ اشکالی ندارد. منتهی ممکن است عرفاً مشکل درست بشود و تا آخر مرتب او بگوید تو دنبال من آمدی! به یک زن هم این حرفها را بزنند ممکن است سکته کند! به مرد اگر بگویند تو دنبال من آمدی، میگوید خوب کردم آمدم. ولی اگر مرد به زن بگوید تو دنبال من آمدی، اگر سکته نکند شرعاً اشکالی ندارد! گفتم که این که زمان بگذارید، مرز رابطه را معلوم کنید که مرز دارد یا نداردک شما در این چند ماه کاملاً زن و شوهر هستید یا یک مرزی دارد؟ تعهدات دو طرف چیست؟ اینها را معلوم کنید تمام. آن وقت در صیغه عقد ازدواج میدانید که برعکس بیرون، که مرد از زن خواستگاری میکند در صیغه عقد زن دارد از مرد خواستگاری میکند. چرا؟ برای این که ازدواج بر زن تحمیل نشود. اول وکیل زن میگوید بعد مرد میگوید قبلتُ. برعکس بیرون است که خانم بگوید رفته گل بچینم بعد بگوید قبول کردم بله. توی صیغه عقد عربی و فقهیاش برعکس است چون زن را این وسط ممکن است مجبور به ازدواج بکنند. شریعت اسلام میگوید اختیار کامل را به زن بدهید بگذارید زن از نظر فقهی بگوید من با تو ازدواج میکنم بعد وکیل مرد یا مرد بگوید که من این ازدواج را با این شرایط میپذیرم. چرا؟ 1) زن تحت فشار ازدواج نکند. 2) ازدواج همهاش تعهدات مرد به زن است لذا این که در طلاق بطور اولی و طبیعی حق مرد بیشتر از زن است البته آن هم با شرط میشود مساوی کرد میشود ساقط کرد مصلحت خانواده را ببیند میتواند خلاف آن را بگوید همه اینها هست، اما بطور طبیعی برای این که تعهدات ازدواج را مرد دارد میدهد. میگویند در قضیه ازدواج اولش عقد دو طرفی است، در طلاق چرا یک طرفی باشد؟ آن اول هم بطور مطلق یک طرفی نیست ثانیاً تعهدات ازدواج، تعهدات مرد به زن است، زن تعهد خاصی نه اقتصادی، نه اجتماعی، نه کار در خانه، نه کار بیرون، زن در ازدواج شرعی تعهدی نمیدهد اما این که عرف خانوادهها چیست؟ بله، چون یک عدهای در این جامعه از ازدواج موقت (صیغه) سوء استفاده کردند و میکنند متأسفانه الآن مقوله ازدواج موقت و صیغه یک چیز بدی شده، ولی دوست دختر و دوست پسر مترقی است! پارتنر! این دیگر الآن مترقی است. پارتنر چیه؟ شریک جنسی! شریک عاطفی! یعنی چه؟ خب شریک، مگر شریک با شریک نباید حدود شرکتشان معلوم باشد؟ در چه چیزهایی شریک هستید؟ چقدر شریک هستید؟ یک وقت شراکت یک طرفه نباشد؟ آقا شریکتان است، دوستتان است، باشد دوست باشد. حدود دوستیتان را معلوم کنید که تا کجا دوست هستید؟ یک وقت خیلی دوست میشوید بعد یک بچهای به دنیا بیاید آن وقت آن بچه را چه کار میکنید؟ خب دوست دختر و دوست پسر معلوم نمیشود تکلیف چیست؟ معمولاً هم دیدیم که پسرها به چاک میزنند! در این روابط دیدید که دختر بچهدار میشود، پسر که بچهدار نمیشود دختر آبستن میشود بچه به دنیا میآورد پسرهایی که ازدواج نمیکنند دائم یا موقت، یعنی تعهد نمیکنند که من چه مسئولیتهایی در مقابل این دختر پذیرفتم، به چاک میزند و فردا میگوید اصلاً این بچه من نیست، حالا برو DNA و دادگاه تا ثابت کنی این بچه این است. بعدش هم تازه ثابت کن، وقتی تعهدی نداده، با زور قانون نمیتوانید یک مرد را پدر کنید باید از اول تعهد بدهد. دقت کنید خیلی از اینهایی که ظاهرش فکر میکنند به ضرر زن و به نفع مرد است! نخیر؛ همه اینها برای کنترل مرد است. میگویند حضانت بچه از یک سن به بعد با مرد است، حضانت، تکلیف است اسمش حق حضانت است. حضانت یعنی اگر یک مرد و زنی چهارتا بچه دارند جدا شدند آن 4تا بچه بیخ ریش مرد است! این به نفع زن است که آن زن بتواند دوباره خانواده تشکیل بدهد، زنی که چهارتا بچه دارد چندتا مرد حاضر هستند بعداً به او پیشنهاد ازدواج کنند؟ بعد زن مجبور میشود مشکلات 4تا بچه را تحمل کند. حضانت مرد، یعنی مسئولیت این 4تا با مرد است. این بازدارنده به مرد است که تو نمیتوانی به هر زنی رابطه برقرار کنی و چندتا بچه پس بیندازی باز با یک زن دیگر بروی! این حضانت، بیخ ریش مرد گیر است بازدارنده و فشار روی مرد است که به زن ستم نکند.
دیه؛ آقا چرا دیه مرد دو برابر زن است؟ این را چند بار عرض کردم مگر دیه کسی را به خودش میدهند؟ مرد که بمیرد دیه او را به چه کسی میدهند؟ به زن و خانوادهاش میدهند. مرد زرنگ باشد میگوید میشود دیه زنها را ده برابر ماها بکنید به شرط این که زن من را یکی برود بکشد زودتر بمیرد دیهاش به من برسد؟ دیه، ارزش جان نیست که بگویید ارزش جان مرد دو برابر زن است. ارزش جان این است که قرآن میگوید هرکس یک نفر را – چه مرد چه زن – را بکشد «... فَکَأَنَّما أَحیَا النّاسَ جَمیعًا ...» (مائده/ 32)؛ مثل این که کل بشر، 7 میلیارد انسان را کشته است. این ارزش جان است. دیه به معنی قیمت جان انسان نیست. جبران بخشی از خسارت اقتصادی ناشی از فقدان است. فقدان مرد با مسئویت اقتصادی صدمه اقتصادی بیشتر به خانواده میزند یا فقدان زن که مسئولیت اقتصادی ندارد؟ ولی حالا ممکن است شما بگویید در جامعه ما الآن مسئولیتهای اقتصادی زنانه هم گاهی دارند. خیلی خب شما مسئولیت را از روی دوش مرد نباید بردارید چرا حق زن را میخواهید پایمال کنید. دیه مرد اگر دو برابر زن است یعنی منافع زن دو برابر منافع مرد بعد از کشته شدن همسرش دیده شده است.
راجع به شهادت، راجع به قضاوت. راجع به قضاوت زن، فقهای ما اختلاف دارند. بعضی از قضاوتها را مثل قضاوت تحکیم را همه قبول دارند زن و مرد ندارد. تا یک ردههای مختلفی. بعضی از قضاوتهای خاص را اختلاف دارند. اولین فقها اصلاً شرط مرد و زن نمیآوردند، شرطهای دیگر میآوردند و شرط این که باید مرد باشد یا حتی حلالزاده بودن در بعضی از کتابها نبود. حالا بعضیها میگویند نبوده برای این که مسلّم بوده نیاوردند. آیه قرآن که گفته باشد زن نباید در دادگاه قاضی باشد نداریم! آیه قرآن صریح نداریم به 3- 4تا آیه دیگر استناد شده که آنها هیچ کدام مستقیماً مربوط به مسئله قضاوت زن نبوده، اما به استدلال گفتند وقتی این آیه این را میگوید معنیاش این است و این استفاده را میشود از آن کرد. یا در استدلالهای عقلی که بعضی از قضاوتها، قضاوتهای خشن است و تصمیم گرفتن راجع به مرگ و زندگی و درگیر کردن زن با خشونتهای اجتماعی و اقتصادی و فیزیکی که همهاش در دادگاه اتفاق میافتد به نفع زن نیست یا بعضی گفتهاند احساسات زنانه نسبتش با نحوه داوریاش، نحوه شهادتش، دخالت اینها را دیدند، بعضیها گفتند درگیر کردن زن در مسائل و اختلافات خشونتهای اجتماعی هرچه کمتر باشد بهتر است، بعضی گفتهاند که راجع به همین شهادت زن استدلال میکنند و میگویند زن، درگیر مسائل اقتصادی و اجتماعی و دعوا نشود، زن که از الآن هم خیلی کمتر بود تقریباً هیچ بود، حالا باز الآن بیشتر شده است لذا چقدر از نزدیک میتواند درگیر این مسائل باشد؟ چقدر نحوه گزارش زنانه با مردانه از یک واقعیت یکسان است؟ الآن در حوزه روانشناسی جنسی دارند اینها را بحث میکنند. اصلاً به اسلام کاری ندارد، نوع هورمونها و غدد در زن و مرد متفاوت است. چند وقت پیشها یک فیلمی دیدم، فیلم برای خیلی قبل بود ولی من چند روز پیش دیدم، تحلیلی میکرد و یک تحقیق علمی را بررسی میکرد که یک صحنههای خاصی مثلاً تابلوی خاصی را به صدتا زن و صدتا مرد دیدند بعد میپرسند بگویید که چه دیدید؟ توضیح میداد که از روی گزارشهایی که نوشتند با ضریب خطای 7- 8 درصد، 93 درصد تخمینها از طرف یک روانشناس درست بود که این گزارش را یک زن نوشته یا یک مرد نوشته! یعنی نوع گزارش از یک صحنه، که شهادت در دادگاه هم یکی از آن است تا زن و مرد با یک منظره روبرو میشوند واقعاً یک چیز نمیبینند. یک چیزهایی را زنها میبینند که مردها واقعاً نمیبینند. یک چیزهایی را مردها گاهی دقت دارند که زن ندارد. در خانه ما مشهور است که در بعضی جاها مردها کور هستند! مثلاً مکرر میشود که خانم من میگوید فلان چیز آنجاست، میروم آنجا دقیق هم من نگاه میکنم یعنی خیلی دقیق نگاه میکنم که یک وقت این باشد که من ندیده باشم، ولی واقعاً نمیبینم! بعد میآید درست همان جلو هست، هرچه فکر میکنم که من چطوری این را ندیدم؟ به خودم میگویم نکند الآن یواشکی آورده گذاشته، شما در خانههایتان این چیزها را دیدید که پدرها و برادرهایتان اینطوری شده باشند، یک چیزهایی هست که زن زود میبیند و مرد نمیبیند، یا مرد میبیند زن درست نمیبیند. نه این که درست نمیبیند بلکه سلولهای مغزی مربوط به بینایی و حافظه چشمی، بعضیها الآن در این بحث هستند که واقعاً نوع گزارش یک زن و مرد از یک واقعه و از یک قضیه، فرق میکند. رماننویس مرد باشد یا زن، معلوم میشود این نویسنده زن است یا مرد؟ نوع زیباییشناسیهایشان، دقتهایشان فرق میکند. آیه قرآن آنجا که بحث شهادت است میگوید اگر یکیشان خطا کرد، یکی دیگر باشد که جبران کند لذا دوتا زن باشند. «دلالت احداهما» به چه معناست؟ راجع به این خیلی بحث شده است. میخواهم بگویم 7- 8تا استدلال راجع به همین است یک بخشی هم این است من از شما سؤال میکنم چند درصد زنان، حالا یا از روی عاطفه و محبّت، یا از ترس خشونت، میتوانند در برابر پدر یا شوهرشان یا حتی پسرشان مقاومت کنند اگر مجبورش کنند که باید بروی در دادگاه این شهادت را بدهی؟ یعنی طرف زنش را کتک میزند، دخترش را تهدید میکند، برادر خواهرش را، حتی پسر مادرش را، مادر از پسرش میترسد، خیلیهایش هم عشق و محبت است. پسر میآید گریه میکند یا تهدید میکند و به مادرش میگوید اینطوری بگو! زن، متدین و خوب، بخاطر یا ترس از این یا عشق به او، حقیقت را کتمان میکند. زن را درگیر خشونت و شهادت و دادگاه و درگیری کردن. وقتی هزینه شهادت زن را دو برابر کردی طمع کردن به زن نصف میشود که بگوید خب من زنم را مجبور میکنم بیاید توی دادگاه اینطوری شهادت بدهد یا مرد بگوید من طلاقت میدهم، میزنمت، اذیتت میکنم یا بگوید من دیگر دوستت ندارم. زن بیش از مرد میتواند تحت فشار مرد قرار بگیرد به دلایل عاطفی یا غیر عاطفی. اقتصادی، فیزیکی، که مجبورش کند برود شهادت بدهد، شهادت علیه کی و چی بدهد؟ یا حکم به شهادتی بدهد که بگوید اگر تو این شهادت را بدهی این اعدام میشود! همین خفاش شب بود که 30- 40تا زن را تجاوز کرد و کشت، وقتی میخواستند او را اعدام کنند دفاعیات او را دیدید پخش شد، خیلی یک پسر گل و بلبلی بود، همه میگفتند این که مظلوم عالم است! شروع کرد از بچهگیاش که من این قدر اذیت شدم، مادرم این طوری بود، پدرم اینطوری بود، تهش – اینهایی که میگویم خودم نمیگویم اینها تحقیقات پایاننامهای است که شده – میگفت همین دفاعیات خفاش شب را بردند برای آقایان و خانمها فیلم یا صوتش را گذاشتند اکثر خانمهایی که دیدند گفتند او را ببخشید! با این که به 40تا زن تجاوز کرده و آنها را کشته! حرفهای این را که میشنود که گریه میکند و میگوید من از بچگی این مشکلات را کشیدم پدرم اذیتم میکرد، مادرم اینطوری بود، گرفتار بودم، میگویند خیلی خب این یک غلطی کرده دیگر اعدامش نکنید! ببینید همه اینها هست، من نمیخواهم بگویم همه مردها یک جور هستند یا همه زنها یک جور هستند، نخیر ما زنهای خشنی داریم که از صدتا مرد، این زنهای توی گوآنتانامو زنهای شکنجهگر را ببینید چطوری این مرد را شکنجه کرده کشته بعد آمده با جنازه او عکس میگیرد. زنهای وحشی داریم. مردهایی هم که خیلی عاطفی و خیلی تأثیرپذیر هستند داریم ولی غالباً روحیات،نگاهها و حساسیتها، این که زن 5 برابر مرد گریه میکند، نوع فعل و انفعالاتشان فرق میکند. بعضیها میگویند این قضیه شهادت که نصف هست به اینها مربوط است. بعضیها گفتند به این که زنان را مجبور نکنند و هزینهاش بالا برود.
راجع به قضاوت؛ ما راجع به قضاوت، سهجور فتوا دیدیم، طور چهارمش هم دیدم بعضیها خیلی کم هستند ولی دادند. من همه را نگاه کردم اگر وقت بشود میگویم ولی این نیم ساعت حداقل وقت میخواهد که من توضیح بدهم مسئله شهادت و مسئله قضاوت زن استدلالهای عقلی و نقلی چه شده و چه نظراتی هست؟ ولی اجمالاً راجع به قضاوت زن، قضاوت تحکیم و بخشی از انواع قضاوت که مرد و زن ندارد. درباره قضاوت خاص بخصوص در بعضی از حوزههای مردانه، جان مردم، اینجا بعضی از فقها اصلاً مرد بودن را شرط نیاوردند مثلاً گفتند عادل باشد، عالم باشد، و... دیگر نگفتند مرد باشد یا نباشد. هیچی. بعد بعضیها اینجا گفتند منظورشان این بوده که خب معلوم است که باید مرد باشد برای همین نگفتند یا مثلاً نگفتند که باید حلالزاده باشد یعنی از طریق مشروع باید به دنیا آمده باشد، خب نگفتند ولی خب معلوم است که باید باشد. بعضیها گفتند نه، اتفاقاً معلوم میشود یا حتی مرد بودن یا نبودن، شرط نیست اصل مسئله عدالت و قضاوت و درست حکم کردن است. یک دسته دیگر از فقها گفتند که ما یک روایات دیگری داریم و یک آیاتی که صریح نگفتند زن در این موارد قاضی نباشد اما از آن استفاده میشود که قاضی نباشد. اینجا هم اختلاف کردند بعضیها در مورد سند روایات بحث کردند، در مورد معنایش بحث کردند بعضیها هم گفتند که داریم با زن مشورت نکنید! از این طرف روایت داریم که «إلا ما تجربتموهن» نگفتند با هیچ زنی مشورت نکن، تجربه کرده، عقل دارد، سواد دارد، شعور دارد. یا یک تعبیر از حضرت امیر(ع) است که بعد از جنگ جمل این تعبیر را میکنند در مورد کل زن نیست، حتی گفتند در کارهای خوب هم صددرصد دنبال زنها راه نیفتید که بعد در کارهای بد هم راه بیفتید خب این دارد یک مقوله دیگری را میگوید. مسئله زن ذلیلی به این معنا که زن گرفتم، هرچه که میگوید دیگر برایم حق، باطل، حلال، حرام برایم مهم نیست هرچه خانمم بگوید! با این فرهنگ دارد مبارزه میکند و الا این که زن هرچه گفت ولو حرف حساب زد گوش نکن، این که خلاف قرآن است و خلاف هزارتا روایت دیگر است. این روایتها را باید سندهایش را دید، معنایش را درست بررسی کرد. این هم راجع به قضاوت. بعضیها هم پیدا شدند و گفتند ما آیات و روایاتی که صریح گفته باشد حرام است، ممنوع است، زن قضاوت کند ما نداریم، همان مطلقاتی که گفتند عادل باشد، و... شامل مرد و زن میشود مگر ثابت بشود که زنی قدرت قضاوت ندارد خب این در مورد مردش هم هست. خب این دسته از فقها اقلیت هستند. کلاً دوتا کار بیشتر نیست یکی قضاوت در مورد خاص است و یکی هم مسئله ولایت و رهبری کل جامعه است. آن هم نه بخاطر این که زن ارزش ندارد، برای این که وقتی رهبر میشوید جامعه هم باید به حرفتان گوش کند، ممکن است شما صلاحیت نداشته باشید، حضرت فاطمه(س) ظرفیت رهبری امت را دارد اما آیا جامعه آن هم مردم آمادگی این را دارند که راه بیفتند به عنوان رهبر که اعلام جنگ و صلح و مسائل همه چیز را از زن تبعیت کنند؟ یک مسئله دیگر، بعضیها گفتند مسئله اختلاط جنسی است. اسلام رابطه زن و مرد را ممنوع نکرد. شما میدانید در هند، در ایران، در خیلی از کشورها، عربها قبل از اسلام، یک عدهای اهل زنا و فساد بودند آنهایی که به حساب خودشان غیرتی بودند حتی زنها با عمو با دایی، پدربزرگ رابطه داشتند. اسلام آمد گفت اینها را چرا نامحرم میکنید؟ شما دوتا آیه قرآن دارید که دارد میگوید عمو، دایی، پدربزرگ اینها محرم هستند لازم نیست از اینها رو بگیرید، خانه این فامیل و این فامیل، خانههایتان یکی است در عین حال، همین قرآن آموزش و تربیت جنسی کودک میکند. به کودک میگوید سه وقت در اتاق پدر و مادرت را بزن و اجازه بگیر و یک مرتبه در را باز نکن داخل شوی. آن هم در آن جامعه قبیلهای. اول صبح، شب که خوابیدند قبل از این که از خواب بلند شوند، یکی هم بعدازظهر که لباسهایشان را میکَنند. یعنی در سه موقعیت میگوید حتی بچه درِ اتاق پدر و مادر نرود باید در بزند، حریم خصوصی را یاد بگیرد ممکن است پدر و مادر نیمه برهنه باشند خب دارد آموزش جنسی میدهد منتهی آموزش جنسی به مدل 2030 نیست، آموزش جنسی به مدل اسلامی است که حیا را از بین نبرد، فساد اخلاقی را توجیه نکند، سن را رعایت کند اما باید آموزش بدهد. در توضیحالمسائل آموزش جنسی داریم منتهی حیای حریم خصوصی با حریم عمومی فرق میکند. در چه مقطعی فرق میکند. اگر خواستید من در مورد آیات و روایاتی که در مورد قضاوت و شهادت زن است بحث میکنم حداقل 4 ساعت بحث میخواهد که اصطلاحات آن را شما متوجه نمیشوید چون بحثهای اصولی است، منطق است، فقه است.
یکی از حضار: وقتی که یک پدر خانواده که نانآور است فوت میکند خب این خیلی ضربه سنگینی به خانواده میخورد درست است. اما در جامعه زنانی هم هستند که نانآور خانواده هستند خب برای خانوادهها هم خیلی حیاتی میشود.
جواب استاد: ببینید راجع به ارث هم همین است ارث دختر نصف پسر. میگویند چرا؟ میگوید آن مکتبی که میگوید ارث زن نصف پسر، کل مسئولیت اقتصاد خانواده را به عهده پسر انداخته و دختر هیچ مسئولیت اقتصادی ندارد. دوم؛ ارثی که به پسر میرسد خودش تنهایی نمیتواند مصرف کند خرج خانواده هم باید بکند چون مسئول است. اما آن سهمی که به دختر میرسد برای خودش هست، از نظر شرعی و فقهی میتواند خرج خانواده هم نکند و خرج شخص خودش بکند. در تصدی و مدیریت اگر فرض کنیم ثروت زمین از نسلی به نسلی دو سوم به مرد میرسد و یک سوم به زن، در تولّی و تصدی، مسئولیت. اما در مصرف اتفاقاً دو سوم آن به زن میرسد یک سوم به مرد. چرا؟ چون زن آن یک سوم خودش که برای خودش هست، وظیفه ندارد مالکیت مستقل دارد هرکاری بخواهد میتواند شرعاً بکند اما آن دوسوم مرد، مرد نمیتواند بخورد. فرض کنید یک مردی اینقدر نامرد باشد که نصفش را خودش تنها بخورد و نصفش را به هسمرش و خانوادهاش بدهد باز هم دوسوم به غیر از مرد رسید و یک سوم به خودش رسید! تازه کدام مرد است که نصف ارث را خودش تنهایی بخورد و به خانواده و زن و بچهاش ندهد؟ فرض کنیم هم باشد. راجع به دیه هم همینطور است. حالا ممکن است کسی بگوید بله آن قدیمها بود که مسئولیت اقتصاد خانواده مرد بود، حالا زن هست ارث را هم مساوی کنید. خیلی خب، ولی باز هم به نفع مرد است. یعنی به مردها بگویند شما هیچ مسئولیت اقتصادی در مورد زن و همسرانتان ندارید هیچی! خرج خانهاش، لباسش، بهداشتش، مسکنش، امنیتش، همه چیز زن با خودش هست یعنی شما اگر حاضر باشید این به نفع مرد است بگویند مخارج زن با خودش، ارث هم مساوی، دیه هم مساوی، همه چیز مساوی! این به ضرر زن است. چون تازه اگر در موقعیت مساوی قرار بگیرند باید شروع کنند با هم رقابت کنند و در این رقابت بر سر ثروت و قدرت، زن در موقعیت مساوی با مرد به لحاظ تکوینی و طبیعی نیست. در مسابقه بین زن و مرد بر سر قدرت و ثروت زن، بازنده است. زن در یک مسابقات دیگری ممکن است برنده بشود اما در مسابقه قدرت و ثروت از مرد میبازد. این به نفع مرد و به ضرر زن است. بگوییم دیه مساوی، شهادت مساوی، دخالت اجتماعی، درگیری توی دادگاه و این طرف و آن طرف، اینها مساوی، دیه مساوی، ارث مساوی، هرکسی مخارج خودش را بدهد، مرد دیگر هیچ مسئولیتی ندارد به ضرر زن است. چنان که من دیدم زن و مردی به یک رستوران آمدند در آمریکا بود، توی رستوران غذا خوردند بعد زن و شوهر جدا جدا حسابهای غذایشان را دادند! خب اگر چنین چیزی باشد معلوم است میگوید همه چیز ما مساوی؛ هرکسی خرج خودش را بدهد، اجاره خانه هم نصف – نصف. مریض شدی با پول خودت برو دکتر من هم با پول خودم میروم! مسافرت میرویم نصف – نصف. البته به شما بگویم اگر در موارد خاصی، مصلحت خاصی اقتضاء کرد شرع اجازه داده، حکومت به مصلحت نظام میتواند این کار را بکند. همین الآن دیه مسلمان و کافر در مجلس ما مساوی شد در حالی که در شریعت مساوی نیست، باز آن یک علت دیگر دارد ولی الآن مساوی شد یعنی گفتند ما به عنوان اولی متفاوت است اما به عنوان ثانوی مازاد دیه را حکومت از بیتالمال میدهد که مساوی باشد. حکومت و قاضی میتواند طلاق که به دست مرد است بگیرد و به دست زن بدهد یا دست هر دویشان. حق حضانت تا یک سنی با زن است بعد با مرد است، قاضی میتواند معکوس کند و بگوید مصلحت بچه و کودک این است. این مرد شایسته نیست یا این زن شایسته نیست. ملاک، مصلحت و حقوق است که ضایع بشود یا نشود. مرد ممکن است بگوید من که نمیخواهم زنم را طلاق بدهم حق طلاق دارم، ولی دادگاه و حکومت میبیند که این دارد زنش را آزار میدهد میگوید تو نمیخواهی طلاق بدهی ولی ما اعلام میکنیم طلاق بدهی، حکومت طلاق تو را میگیرد چون تو داری به این ظلم میکنی. یک جایی ممکن است بگوید این شرایط خاص است، اینجا ارث، مثلاً مرد میتواند قبل از فوتش اموالش را بین پسر و دخترش مساوی تقسیم کند، حرام که نیست. اما اگر نکرد و هیچی نگفت و اینطوری تقسیم بشود بخاطر مسئولیت است که او دارد. دختر خانه شوهر میرود و مسئولیتش با شوهر است، حالا خود دختر میگوید من خودم پول درمیآورم و از نظر اقتصادی مستقل هستم و نیازی به شوهر ندارم، خیلی خب تو نیاز نداری اما این را نمیتوانی به قانون تبدیل کنی! اکثریت زنان در دنیا به لحاظ اقتصادی نمیخواهند یا نمیتوانند خودشان مسئولیت تأمین اقتصاد خودشان باشند. بعد زن بچه به دنیا میآورد. یک زن از وقتی که آبستن میشود تا وقتی که بچه بخواهد نیازهای اولیه خودش را تأمین کند سه سال از عمر یک زن، مسئولیت اصلیاش به آن بچه است. باز شما به زن بگو تو بیا با مرد رقابت کن! ارثتان مساوی، دیه فلان، بعد بیا رقابت کن! میگوید خب اگر بخواهیم رقابت مساوی کنیم خب مردها هم باید بچه بیاورند! یک بچه زن بیاورد و یک بچه هم بابایش بزاید! خب مرد نمیتواند بزاید! زن میزاید چه کار کنیم؟ به این بگوییم بزا، به او بگوییم نزا، بعد بگوییم با هم مسابقه هم بدهید! چطوری میشود؟ هم زن زایمان کند هم با تو مسابقه قدرت و ثروت بدهد؟ گفتند تو مادر میشوی، مرد باید بخشی از بار زندگی تو را تحمل کند. قضایا این است. یک بُعدی نگاه نکنیم. خب سؤال دیگری هست؟
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی